با درودی دیگر!
خوب در مطلب پیش بر به هم پیوستگی علوم تاکید شده و در این مطلب نیز تاریخ علمی جوامع بشری، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به همین منظور لازم است که اساس علمی انسان را در طول تاریخ شرح دهیم.
آیا تاکنون با خود اندیشید که چرا در برهه های مشخصی از تاریخ امپراطوری ها و جوامع گوناگون، دانش های ویژه ای به رشد و شکوفایی رسیده اند؟ برای مثال در ایران باستان ( دوران سلطنت هخامنشیان ) ضرب سکه نوعی پیشرفت و ترقی به شمار می آمد و از آن نیز به عنوان مرزی برای بیشرفت یاد میشد. یعنی اگر مثلا آن حکومت در آن زمان توانست سکه ضرب کند یعنی در شاخه ای از علوم از دیگر جوامع هم زمان خودش، پیشی گرفته است.
خوب حال، این موضوع را در مورد زمان کنونی در نظر بگیرید.برای مثال چرا به کشورهایی که قدرت فنی و مهندسی بیشتری دارند، از دید قدرت برتر می نگرند؟ چه چیزی آن ها را از دیگر سرزمین ها متمایز می دارد؟ بدون شک پاسخ به این سوال در گروی درک عمیق مفهوم علم و چگونگی دستیابی به آن است.
به همین منظور، این استفاده ی انسان ها از دانش و تخصص آن هاست که آن ها را به روزتر از دیگران، جلوه می نماید. زیرا امروزه پیشرفت و قدرت علمی، در انتظار کسانی است که می کوشند استعداد و قابلیت های خویش را بیابند و از آن نیز بهره مند شوند.
راستی نظر شما چیست؟!